(برگرفته از نشریه تخصصی هنرهای تجسمی/ شماره 46/ دیماه 1402)
گفتوگو با محبوبه کاظمی دولابی مدیر مسؤول نگارخانه ترانه باران و بنیانگذار و مؤسس حراج باران - آذر مهاجر
گفتوگو
1404/08/20
شکلگیری گالریهای هنری و پایهگذاری حراجهای هنری، بیش از همیشه زمینه را برای عمومی شدن هنرها فراهم کرده و آثار هنری را به کالای هنری و کاربردی دارای ارزشافزوده بدل کرده است. به موازات فعالیت گالریها و حراجهای هنری، اقتصاد هنر حالا دیگر میتواند سهمی در اقتصاد کلان داشته باشد.
در کشور ما هم گالریهای بسیاری مشغول به کار هستند و علاوهبر نمایشگاههای متعدد با حضور در اکسپوها، آرتفیرها و حراجیها به صورت سالانه، دوسالانه یا موردی علاوهبر گردش مالی، به بازار هنر و رونق انواع هنرها سمتوسو میدهد. محبوبه کاظمیدولابی، مدیر گالری ترانه باران تاکنون چهار دوره حراج باران را در زمینه هنرهای
ایرانی- اسلامی برگزار کرده و معتقد است فعالیت اقتصادی در بستر فرهنگی با فعالیت هنری در بستر اقتصاد تفاوتیهایی دارد و آنچه میتواند اقتصاد هنر ایران را شکوفا کند، توجه به هویت ملی و هنرهای تمدنی ماست. پرسش و پاسخهای ذیل حاصل گفتوگو با خانم محبوبه کاظمی دولابی است.
در ابتدا مدیریت یک گالری را برعهده داشتید و نمایشگاههای مختلف برگزار میکردید، چه شد که به برگزاری حراج هنری علاقهمند شدید؟
هدف من در ابتدا تأسیس یک گالری تخصصی بود که احتمالا اولین گالری تخصصی در ایران محسوب میشود که خط و خوشنویسی را به عنوان اصلیترین و اصیلترین هنر ایرانی- اسلامی مدنظر دارد. اواخر دهه هشتاد که این گالری را تاسیس کردم، نمایشگاههای متنوعی در تمامی زمینههای هنری برگزار میکردم، اما بعدتر ترانه باران که با شعار جلوهگاه هنر ایرانی- اسلامی تاسیس شده بود، به صورت تخصصی کارش را ادامه داد و به خوشنویسی کلاسیک و سنتی و نقاشیخط معاصر و به تعبیری هر آنچه عنصر خط در آن به کار رفته بود از جمله خط و نگارگری، خط و نقاشی، خوشنویسی محض، ترکیب آثار فاخری که خطاطی، تذهیب و تشعیر داشتند، همین طور حجمهای مختلف مانند صنایع دستی، صنایع خلاق و هر چیزی که با خط تزئین شده باشد و نه لزوما خوشنویسی، گرایش پیدا کرد. این روند ادامه داشت تا سال 1390 که نمایشگاهی به نام هنرهای اسلامی در تالار آبی کاخ نیاوران برگزار کردم که با استقبال ویژهای روبهرو شد، اما به لحاظ اقتصادی چندان موفقیت آمیز نبود. دریافتم که خوشنویسی نسبت به هنرهای دیگر به لحاظ اقتصادی رو به افول است نه روبهرشد و صعود.
از همان زمان بود که تلاش کردم برای ارزیابی بازار و سلیقه مخاطبان نمایشگاههای بیشتری در همین حوزه برگزار کنم. نمایشگاههای خط محض، بازدیدکننده خیلی زیادی داشت، اما خریداران کم بودند یا حتی برخی نمایشگاهها علیرغم استقبال مخاطبان خریدار نداشت. با هنرمندان خوشنویسی روبهرو شدم که وقتی تصویر آثارشان را به گالریها میدادند، گالریداران نگاه هم نمیکردند چون معتقد بودند خوشنویسی فروش ندارد.
این انگیزهای شد برای من که آزمون و خطا کرده و راه چارهای پیدا کنم. نمایشگاههای متعددی برگزار کردم و از آنجا که فعالیتهای گستردهای در حوزه گردشگری داشتم و روابطی در این حوزه که شکل گرفته بود، دوستانی از فعالان عرصه گردشگری را دعوت میکردم و خوشبختانه نمایشگاهها کمکم رونق گرفت و به تدریج شاهد فروش آثار خوشنویسی بودیم. هنرمندان این عرصه کمکم امیدوار و تشویق شدند و اقتصاد هنرهای ایرانی - اسلامی تکانی خورد، اما به این نتیحه رسیدم که این بازار به یک شوک نیاز دارد، این شد که ایده برگزاری یک حراجی متولد شد.
به عبارتی شما روی بازاری متمرکز شدید که خریداری نداشت و به لحاظ اقتصادی ورشکسته بود!
دقیقاً. چون به این نتیجه رسیده بودم که حوزه اقتصاد نیازمند کار اقتصادی است، اما زیرساختهای فرهنگی را نمیتوان نادیده گرفت. معتقدم در زمینه فرهنگ باید کار اقتصادی انجام داد نه اینکه در بستر فرهنگ، فعالیت اقتصادی اتفاق بیفتد. میشود در زمینه اقتصادی کار فرهنگی کرد، اما راه برای نفوذ باز است و میتواند تهاجم فرهنگی رخ بدهد در حالی که هنر بارزترین نماد فرهنگ است و باید بر بستر فرهنگ، فعالیت اقتصادی را تعریف کرد و پیش برد.
شما با تمرکز روی بازار ورشکسته هنر خوشنویسی، حراج باران را تاسیس کردید، اما در این حراجی به تابلوهای خوشنویسی بسنده نکردید و انواع دیگر هنرهای مزین به خوشنویسی را نیز ارائه کردید. این تصمیم را با نگاه اقتصادی گرفتید؟
فعالیت فرهنگی در بستر اقتصاد اینطور ایجاب میکرد. خوشنویسی در اشکال مختلف چه در شکل تابلو، نسخ خطی و نیز روی حجمهای مختلف از جمله خط روی پارچه، ظروف و ... را مدنظر قرار دادم چون هنر خطاطی بخشی از تاریخ و تمدن ایران بوده و صرفاً جنبه تزئینی یا دکوراتیو نداشته، کارکردهای زیادی داشته و یک موضوع کلان، معتبر و مهم بوده است. سیر تاریخ تحول و تطور خط و خوشنویسی از قرن یکم تا دوره معاصر و مدرن تداوم داشته و من سعی کردم اشیا و آثار هنری مرتبط با خوشنویسی را به نمایش بگذارم؛ حتی فرشی که دارای کتیبه باشد، سفال، فلز، نقره، چوب و هر چیزی که مزین به خط باشد و خلاقیتی بر مبنای خط و خوشنویسی دارد، میباید در این حراجی عرضه میشد.
چالش بزرگ حراجیها و نمایشگاههای هنری، بهخصوص اگر برگزارکنندگان نگاه فرهنگی هم داشته باشند، بحث قیمتگذاری است. با این چالش چه کردید؟
قیمتگذاری موضوع بسیار پیچیدهای است. بستگی دارد چه اثری از کدام هنرمند به دست ما رسیده باشد. هم هنرمند و هم اثرش ارزیابی میشود چون همه آثار یک هنرمند قیمتهای یکسان ندارد. ممکن است یک اثر از یک هنرمند در مارکت بسیار گران باشد و اثر دیگری از همان هنرمند قیمت کمتری داشته باشد.
مساله دیگر آثار قدما و آثار هنرمندان معاصر است. آثار قدما بر اساس مقایسه قیمتگذاری میشود. این آثار در جهان مورد توجه هستند و سالانه دهها حراج تخصصی هنرهای اسلامی داریم که بخش اعظم آن هنرهای ایرانی است و بخش اعظم هنرهای ایرانی، آثار خط و خوشنویسی هستند.
بنابراین مشاوران حراجی باران از روش قیاس بهره میگیرند، به این ترتیب که ارزیابی میکنند کدام اثر در کدام مارکت چطور عرضه شده و چقدر چکش خورده است، اما این همه کاری نیست که انجام میدهیم. مؤلفههای متعددی مثل قدمت اثر، تکنیک، کیفیت، ارزشهای افزوده اثر و خیلی موارد دیگر در قیمتگذاری نقش دارند.
درباره آثار هنرمندان امروز هم به این شیوه عمل میکنید؟
درباره قیمت این دسته آثار، از خود هنرمندان معاصر حتما پیشنهاد میگیرم. نظرشان برای ما مهم است لذا پیشنهادشان را بررسی میکنیم و براساس آنچه در مارکت هنرهای معاصر در جریان است، فروشهایی که انجام شده و باقی مؤلفهها به قیمت مورد نظر میرسیم و سعی میکنیم با صاحبان آثار به توافق برسیم چون فارغ از ارزش واقعی آثار، مارکت تعیین میکند که چه قیمتی را برای چه اثری در نظر بگیریم.
قیمتگذاری آثار ترکیبی مثل تذهیب و خوشنویسی یا آثاری که محصول کار بیش از یک هنرمند با تخصصهای متنوع هستند، چطور انجام میشود؟
هر اثری یک مالک دارد و ما هیچ وقت با اثری که دو مالک دارد قرارداد نمیبندیم. مثلا اگر با اثری مواجه شویم که خوشنویسی و برخی تخصصهای هنری دیگر مانند تذهیب یا نگارگری را در کنار هم داشته باشد، قیمتش با قیمت پایه یک اثر خوشنویسی متفاوت خواهد بود. ممکن است هنرمند به تنهایی همه شیوههای هنری را اجرا کرده باشد یا در همکاری با هنرمندان شاخههای دیگر اثری خلق کرده باشد و اثر صاحب دو یا چند امضا باشد، در هر صورت ارزشهای افزوده به هنر خوشنویسی در آن اثر ضمن فرآیند قیمتگذاری مدنظر قرار میگیرد.
به عنوان کسی که قصد دارد بر بستر فرهنگ کار اقتصادی انجام بدهد، درباره آثار دکوراتیو، انواع آثار خوشنویسی بازاری با درجات کیفی نهچندان قابلتوجه، چه نظری دارید و این آثار چه تأثیری بر کار شما دارد؟
خوشنویسی قانون و قواعدی دارد که اگر رعایت نشود دیگر اسمش خوشنویسی نیست، خطاطی است و هر کسی میتواند با یک قانون نانوشته خطاطی کند. کسی که قانون و قواعد را آموخته باشد، میتواند در مرحله بعد دست به نوآوری بزند. همچنین هنرمندانی داریم که نظیرهنویسی میکنند و با شیوه قدما پیش میروند. در بازار خوشنویسی انواع مختلفی از آثار وجود دارد و به نظر من هیچ منافاتی با هم ندارند. همین که هنرمندی از عنصر خط، در پدید آوردن یک اثر دکوراتیو استفاده میکند، بسیار خوب است چون به هر حال پایه و اساس آن خط است و میتواند به صورت عمومیتر توجه به خط و خوشنویسی را در پی داشته و بخشی از اقتصاد هنر باشد.
وقتی بحث اقتصاد هنر مطرح میشود با دو کلان موضوع یکی اقتصاد و دیگری هنر مواجه هستیم. در هر فعالیت اقتصادی ناچاریم از قواعد و قوانین اقتصادی تبعیت کنیم، اما در حوزه هنر با اثری روبهرو هستیم که با هر میزان خلاقیت در بستر بازار تبدیل به کالا میشود و باید مورد مقبولیت اجتماعی قرار بگیرد. در حوزه اقتصاد ارکان مشخص داریم و هر رکن سازوکار خودش را دارد. یعنی ایندو، ارکان یکسان دارند با احکام متفاوت. مثلاً گالریداری یا حراجگذاری هر کدام یک رکن اقتصادی هستند ولی هر کدام احکام متفاوت، روشها، استراتژیها و عملکرد متفاوت دارند. بحث مهم ما «کالای هنری» است که به فروش گذاشته میشود چون بر بستر فرهنگ جای دارد.
دغدغه اصلی من هنر ملی است. اینکه هنرهای اصیل ما باید جوری در این مارکت پروموت(تشویق) شوند که ایجاد ارزشافزوده کنند و رشد یابند. وقتی ما در بستر فرهنگی، کار اقتصادی میکنیم، مهم است چه فرهنگی را ترویج میکنیم و چه فرهنگی را رشد میدهیم. ما در ایران زندگی میکنیم که از دو تمدن بزرگ ایرانی و اسلامی برخوردار است و اگر قرار است هنری را ترویج کنیم و توسعه دهیم، بهتر است بنمایه فرهنگی خودمان را داشته باشد.
هر کشوری از هنرهای اصیل خودش حمایت میکند. در کشور ما هم موضوع هویت ملی و هنر ملی باید پررنگ شود چون از نظر من اقتصاد یک دریچه باز است برای نفوذ و تهاجم فرهنگی. اقتصاد میتواند جریان فرهنگی را از طریق آثار هنری تغییر داده و به سمت آثار و هنرهای مورد توجه دیگر کشورها سوق بدهد. اتفاقا اینجاست که نقش مسوولان مشخص میشود.
به نظر میرسد مسوولان فرهنگی به هنرهای ایرانی- اسلامی بیتوجه نباشند. چه نوع حمایتی مدنظر شماست که اتفاق نیفتاده؟
در کشورهایی که مانند ایران، از تمدنهای کهن برخوردار هستند، بخش حاکمیت و دولت به اقتصاد هنرهای اصیل و سنتی توجه کرده و هنرهای ملی خود را رشد دادهاند. این کشورها در مقایسه با کشور ما در چه رتبه اقتصادیای قرار دارند! به نظرم اقتصاد هنر باید رنگ و بوی هویت ملی بگیرد. مساله فقط این نیست که در زمین اقتصادی فعالیت فرهنگی و هنری داشته باشیم، چرا که در این صورت قواعد بازار از جمله قاعده عرضه و تقاضا روی تولید هنری تاثیر خواهد گذاشت و هنرمندان تابعی از بازار خواهند شد. کنشگری عمومی در حوزه فرهنگ میتواند جهت و زمین بازی را تغییر بدهد. بحث هویت ملی و هنر ملی باید مد نظر باشد، ترویج شود و تفکر مصرفکننده باید اصلاح شود.
این حمایتی است که باید از سوی نهادهای مسوول انجام شود. مسوولان حوزه فرهنگ باید نفوذ فرهنگی و مستعمره شدن فرهنگ و هنر ایران را جدی بگیرند و فکر میکنم حمایت از هنرهای اصیل و سنتی یکی از راههای مقابله با این شرایط است.
معتقدید که به لحاظ هنری مستعمره شدهایم؟
بله؛وقتی هنر اصیل و سنتی در کشورمان در رتبه دوم یا سوم یا پایینتر قرار میگیرد یعنی به لحاظ هنری مستعمره شدهایم. کشورهای صاحب تمدن یا حتی کشورهای غربی از هنرهای ملی خودشان حمایت میکنند. ثروتمندان، صندوقهای مالی و پولی، دولتها و بنگاههای بزرگ اقتصادی از هنری که زاییده فرهنگ خودشان است، حمایت میکنند. آیا در کشور ما این اتفاق و این حمایت رخ میدهد؟ در واقع اقتصاد هنر در کشور ما به قدری کوچک است که اصلاً قابل بحث و بررسی نیست. این در حالی است که اقتصاد درونزا و برونگرا که در اقتصاد مقاومتی مطرح شده و بارها مقام معظم رهبری بر آن تاکید کردهاند، در زمینههای هنرهای سنتی و اصیل قابل پیادهسازی است.
عدهای این سؤال را مطرح میکنند که چرا با دولت و نهادهای مسوول همراهی کنیم؟ چون بحث درباره نگهداری از میراث فرهنگی است و به عنوان میراثبان فرهنگی موظف هستیم این تعاملات را داشته باشیم و هنر خوشنویسی را در بالاترین سطح در حوزههای ملی و بینالمللی ارائه بدهیم.
برای نهادهای دولتی، سازمانها و بنگاههای اقتصادی دولتی و غیردولتی چه نقشی قائل هستید؟
در حراج باران آثاری ارائه کردیم که برخی از آنها بسیار ناب بودند و قابلیت موزهای هم داشتند، اما تا به حال هیچ خرید و حمایت مالی از هیچ ارگان و نهاد دولتی نداشتیم و هیچ موزهای از ما خرید نکرده است. دلیلش جریان مخالف آثار ایرانی- اسلامی است که هرگز بیکار نبوده و تلاش کرده هنر ایرانی و اسلامی برجسته نشود. در حالی که بهترین آثار ما در موزههای جهانی نگهداری میشوند و در دهها حراج هنرهای اسلامی که سالانه برگزار میشوند مانند ساتبیز، کریستیز، بونامز و ... به فروش میرسند.
چون دنیا میداند که این آثار ارزشمند است. چرا مارکت هنرهای خطی ما باید در نیویورک و لندن باشد اما در ایران نباشد؟ چون به اعتقاد من تفکری هست که میخواهد این جریان کمرنگ شود و مسوولان هم توجه ویژه ندارند.
حراجیهای بینالمللی شاید به آثار ما توجه داشته باشند، اما در عین حال اجازه نمیدهند از یک عددی بالاتر به فروش برسند یعنی بازارداری میکنند و با همه اینها قیمت یک برگ شاهنامه در حراجهای غربی از کل گردش مالی اقتصاد هنر کشورمان با فعالیت همه گالریها و حراجها بالاتر است. این یعنی غارت؛ یعنی تهاجم فرهنگی.

توضیح تصویر
منسوب به مسیح طالقانی
غبارنویسی
مرکب مشکی روی کاغذ دستساز و قلمزنی روی ظرف بازوبند نقره
۳.۵ × ۳.۵ × ۲ سانتیمتر
تاریخ اثر: قاجار
برآورد قیمت: ۱٬۲۰۰ - ۱٬۰۰۰ میلیون ریال
چهارمین حراج باران