(برگرفته از نشریه تخصصی هنرای تجسمی/ شماره 46/ دیماه 1402)
شایان شعبان/ نقاش و کارشناس هنرهای تجسمی
یادداشت
1404/07/08
تالار هنرهای زیبا که برای فعالان اقتصاد هنر بیشتر با عنوان «گالری آرتیبیشن» شناخته میشود، در سال ۱۳۹۲ راهاندازی شد و علاوه بر گالری مجازی، امکان ارائه آثار هنری از طریق فضای مجازی را برای گالریها، مجموعهداران و هنرمندان فراهم کرد. این مجموعه در ادامه با ایجاد وبسایت آرتچارت به عنوان پایگاه تحلیل و بررسی بازار هنرهای تجسمی، فعالیت جدیتری را در فضای اقتصاد هنر بنیان نهاد. پروژههای آرتیبیشن همچنین با برگزاری مزایدههای آنلاین اسمارت آکشن، راهاندازی گالری باشگاه به عنوان گالری معاصر، همکاری با هنرمندان جوان، تمرکز بر بازار دیجیتال و فناوریمحور هنر در آژانس سئوسی و همچنین نشر تالار هنر بر اثرگذاری و جریانسازی در بازار هنر متمرکز شد، حسین محسنی از نگارخانهداران و کارشناسان جوان عرصه اقتصاد هنر که مدیریت این مجموعه را نیز بر عهده دارد به گفتوگو نشستیم.
در ابتدا از فعالیتها و برنامههایتان در بازار هنرهای تجسمی ایران با رویکرد فضای مجازی بگویید.
در این سالها بازار آنلاین هنر جای خود را پیدا کرده و تجارتش نسبت به گذشته موفق و پررونق شده است، اما اگر فراتر از این جمله خوشبینانه را ببینیم، روشن است که بازار آنلاین باید دوستانهتر و حرفهایتر باشد تا به درستی و به صورت مؤثر مورد استفاده قرار گیرد. از زمانیکه بیپِل(Beeple) یک اثر هنری دیجیتال را به قیمت 69 میلیون دلار فروخت، نگاه به این بازار تغییر محسوسی کرد.این پول برای خرید یک اثر خوب از پیکاسو کافی بود و این نشان از پدیده هنر دیجیتال با توکِنهای غیرقابل تعویض در حال جذب سرمایه تازهای است که به نظر میرسد در آینده نزدیک، بهعنوان بخش مسلط و تعیینکننده بازار هنر جایگزین یا رقیب جدیتری هنر معاصر شود. این مسأله بهطور بالقوه بازار هنر آنلاین را کاملا متحول میکند، درحالیکه پلتفرمهای حاضر که هنرهای فیزیکی را به صورت آنلاین میفروشند، برای پاسخگویی به این تقاضای جدید با چالش جدی مواجهاند و به قول شان کانِریِ، خطر آوردنِ چاقو به جنگی با اسلحه را به جان میخرند.
در ایران با توجه به چند اتفاق مختلف طی سالهای اخیر، ارزش پرداختن و فعالیت در فضای مجازی بیش از پیش افزایش پیدا کرده است، به حدّی که گالریهایی که سایتها و فعالیت خود را در فضای مجازی فعال کردهاند، در بازار هنر موفقتر ظاهر شدهاند. همین امر سبب شده بسیاری از هنرمندان و کیوریتورها، بخش زیادی از فعالیت خود مانند برگزاری نمایشگاههای آنلاین، گفتوگوها و سخنرانیها، اجرای پرفورمنس و ... را به فضای مجازی اختصاص دهند. مضاف بر آن به خاطر عدم ارتباط مستقیم با دنیای هنر خارج از کشور و کاهش ارتباطات بینالمللی ایران،-و البته پس از همهگیری کرونا- بسیاری از گالریها مجبور شدند فعالیت خود را در فضای مجازی توسعه دهند و از این فرصت به جهت ارتباطات بینالمللی بهرهمند شوند. البته بیگمان نمیتوان فرصت سوزی با فیلترینگ و عدم ایجاد زیرساخت را نادیده گرفت که چگونه توانست به فرصت ایجاد شده در روزگار تحریم کمک کند؛ تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، ارتباطات بازار هنر ایران با شبکه بینالمللی هنر را محدود کرده است. گالریها سعی کردهاند این محدودیتها را از طریق بازاریابی و برگزاری نمایشگاههای آنلاین و حضور در شبکههای اجتماعی جبران کنند. بنابراین تحریمها نهتنها بر شکل بازاریابی فروشندگان، بلکه بهطورمستقیم بر نوع خلق آثار هنری نیز تأثیر گذاشته است. برای بازار منطقهای، گذار از هنرهای سنتی به هنر جدید، تبدیل به راهبردی برای دور زدن تحریمها و توسعه تجارت با مجموعهداران و مؤسسات جهانی شده اهمیت دارد. با این نگاه، عدم امکان همکاری با پلتفرمهای بینالمللی راه را برای افزایش تجربه و دانش برای بازار جهانی در این شرایط اقتصادی سخت کرده و ما به ناچار با همین امکانات در حال فعالیت در بازار داخلی هستیم تا فضا برای استفاده از این ابزار در جایگاه بینالمللی فراهم شود.
با این اوصاف، فضای مجازی تا چه میزان میتواند در تبلیغات و برندینگ و رشد اقتصادی بازارهای هنر معاصر ایران تاثیر مثبت داشته باشد؟
در توضیح سوال قبل به بعضی از مشکلات این حوزه اشاره شد، اما واقعیت این است که فضای مجازی ابزاری است که به خودی خود در تبلیغات و برندینگ و رشد مارکت هنر تأثیرگذار خواهد بود، اما اینکه این تأثیر تا چه حد مثبت یا منفی خواهد بود به نوع استفاده از این ابزار بستگی دارد؛ این ابزار در دنیای دیجیتال امروز مسلماً نقش مؤثری دارد ، اما به جهت استفاده بهتر در ابتدا نیاز به شناخت صحیح از این ابزار وجود دارد و در ثانی نیازمند متناسبسازی با استانداردهای جهانی است، متأسفانه در ابتدا در قبال بسیاری از هنرمندان این استانداردسازی جهانی را رعایت نمیکردیم، اما اگر لازم باشد حضور بینالمللی موفقی داشته باشیم لازم است که خود را مطابق الگوهای جهانی استانداردسازی کنیم ؛مانند کیوریت کردن، استیتمنت، نوشتن پیشینه و ارائه پروپوزال درست و داشتن اطلاعات به روز نسبت به هنر و هنرمند که مهم ترین ضروریات این کار است. اما اگر نگاهمان صرفا به داخل باشد باید در نوع فرآیند دیده شدن هنرمند با توجه به شناخت به فعالیت و بازار هنر و چشماندازی که گالریها برای هنرمند تعریف کردهاند، به کمک خود هنرمند یا یک مشاور هنری به دیده شدن آن و گسترش بازار هنر کمک کرد.
نکته دیگر آن است که در ایران گالری به معنای واقعی بسیار کم است، بیشتر گالریها به عنوان واسطه فعالیت دارند و کمتر بر کشف و پرورش هنرمندان و کیوریت نمایشگاه یا مشخصکردن نوع فعالیت و رده گالریشان تمرکز میکنند یا کمتر به عنوان یک گالری در رویدادهای هنری جهان حضور پیدا میکنند. بیشتر گالریها نقش بنگاه فروش آثار هنری را بازی میکنند. در طول سال چند نمایشگاه برگزار میشود که مخاطب شگفتزده شود؟ چند گالری نمایشگاهی در امتداد رفتار هنری یک هنرمند برگزار میکنند؟ در کشورهای مختلف بسترسازی فرهنگی خرید و فروش آثار هنری و نمایشی را در جای دیگری انجام میدهند و گالری بر بستری که ساخته شده، بنا میشود، اما گالریدار در کشور ما همه آن فعالیتها را انجام میدهد.
گالریدار باید هنرمندان را پیدا کند و با آنها قرارداد ببندد و به سرمایه بسیار زیادی احتیاج دارد. حجم این هزینه در قدرت تجارتی به این کوچکی نمیگنجد. این تجارت کوچک باید در ابتدا توسط دولت و رسانهها پتانسیل کافی را پیدا کند، اما الان گویی در بیابانی هستیم و هر کدام دکهای داریم و بعضی دکهها فعالیت بهتری انجام میدهند.
اگر به قبل برگردیم؛ میبینیم که گالریها در حال تبلیغ فعالیت خود هستند و هنرمندان در بینالها حضور دارند و دورههای مختلف رزیدنسی را پشت سر میگذرانند و نهادهای بزرگ کشور به خرید آثار هنری ترغیب میشوند، ولی اکنون شاهد این میزان پویایی نیستیم. نکته دیگر آنکه قدرت اینترنت طی 20 سال گذشته، با حمایت از بهترین جنبههای دنیای هنر و نگاه به آینده و اطمینان فعالیت به صورت آفلاین یا آنلاین، جامعه متنوعی از هنرمندان و خریداران را پرورش داده است. با این حال برای حضور در این عرصه چند نکته کلیدی وجود دارد؛ اول آنکه باید مخاطب هدف گالری و هنرمند مشخص شود. ممکن است برندینگ شخصی و بازاریابی آثار هنری برای یک هنرمند یا گالری ایجاد شود، اما برای نوع محصولات و خدمات هم باید بازاریابی شود.
این به معنای قواعد بازاریابی مانند هر تجارت دیگری است که معمولا با جمعیتشناسی سنی تعریف میشود یا اینکه میتوان آن را به هر طریق دیگری تقسیمبندی کرد. مخاطبان مهم ترین هدف بازار هستند و باید با بهره گرفتن از شیوههای خلاقانه مناسب اغنا شوند. عنصر دیگر برای تحقیق در مورد مخاطبان هدف این است که بدانیم چگونه با آنها ارتباط ایجاد شود. آیا آنها عمدتاً آنلاین یا آفلاین هستند؟ مخاطبان هدف هنرمند یا گالری کجا قرار دارند؟ شناخت مخاطبان هدف شامل تحقیق در مورد محل جمع شدن آن افراد، چه در فضای مجازی و چه آفلاین است. دانستن محل جمعآوری آنها به این معنی است که میتوان مطالب بازاریابی را به آن مکانها فرستاد تا با آنها ارتباط برقرار شود. نکته مهم دیگر آن است که در عصر فناوری و با در اختیار داشتن انواع رسانههای اجتماعی در جهان، نیاز به وبسایت و استراتژی مناسب برای ایجاد و تداوم آن ضروری است.
داستان و استیتمنت هم که بسیار حائز اهمیت است؛ داستانها به لحاظ نگاه عاطفی جذاب و به لحاظ ذهنی بهیاد ماندنی است و در سطح عمیقتری با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
و در نهایت حضور موثر و جذاب در انواع رسانههای اجتماعی مهم است. فیسبوک (که در بازار بینالمللی هنوز جایگاه ویژه دارد)، اینستاگرام(که طبق گزارشهای رسمی مهمترین راه برندینگ در بازار تجسمی شمرده میشود)، لینکداین(که هنوز گالریهای داخلی ما از آن استفاده نمیکنند) و یوتیوب( تولیدات ویدئویی نقش موثری در برندینگ دارد که محل بزرگی مانند یوتیوب به دیده شدن آن کمک خواهد کرد) علی رغم همه محدودیتهای داخلی مهمترین شبکههای ارتباطی در کار بازار هنر است.
همه اینها در جای خود اهمیت دارد، اما واقعا مخاطب یا به تعبیری خریدار اثر هنری چگونه میتواند درک درستی از اثر در فضای مجازی داشته باشد و چه راهکارهایی برای ارتباط بهتر او با اثر در فضای مجازی وجود دارد؟
دیدن اثر هنری از نزدیک قطعا بسیار جذاب است، اما یادمان باشد که همواره یکی از مهمترین برگ برندههای فروش اثر هنری دادهها و اطلاعاتی است که به خریدار یا علاقهمند منتقل میشود. با توجه به گسترش فضای مجازی مخاطب میتواند در یک فضای آرام دسترسی کاملی به دادهها داشته باشد و با بررسی و تحلیل نسبت به سایر آثار، انتخاب درستتری نسبت برای خرید اثر داشته باشد.
با تحلیلها و اطلاعاتی که مشاور هنری به خریدار میدهد، میتواند اطلاعات بهتری دریافت و با یک پیشدرآمد صحیحتر به خرید اثر هنری اقدام کند. همچنین فضای مجازی باعث شده درک بسیار بهتری برای خریدار نسبت به اثر هنری ایجاد شود. این موضوع شاید نسبت به خرید آثار به شیوه های گذشته متفاوتتر باشد، اما مسلما میتواند مؤثرتر هم باشد. لازم به ذکر است که ارزش محتواسازی بیش از پیش با گسترش فضای مجازی عیان شده.
باید دانست یک خریدار یا بازدیدکننده نیازهای اساسیتری دارد که فضای مجازی اهمیت پرداختن و هزینه کردن در آن را میسر کرده است. همچنین باید دانست گستره مخاطب در فضای مجازی، گالریها و سالنهای نمایش از فضایی مهجور عمومیتر میکند و این فرصت مهمی در گسترش دامنه تأثیر و حجم بهشمار میآید.
پس با این تعبیر ضرورت دارد بازار هنر به فضای مجازی کشیده شود؟
قطعا. در روزگار امروز این نیاز احساس میشود که فعالیت بازار هنر به واسطه فضای مجازی و پتانسیلهایش، حرفهایتر شود، هم از جهت ابعاد بازار هنر و هم به جهت استفاده از این ابزار. تقریباً از سال 2020، گالریها و مجموعهداران و هنرمندان مجبور شدند به طور کامل به فضای آنلاین مهاجرت کنند. با توجه به تأثیر فناوری بر هنر، رسانههای اجتماعی مکان مناسبی برای ارتباط با مخاطبان و معرفی هنرمندان و گالری به مجموعهداران جدید قلمداد میشود که امکان پاسخگویی و تعامل بیشتر را فراهم کرده است. امروز در شرایطی هستیم که نمایشها و حراجهای آنلاین بسیاری برگزار میشود و حتی علیرغم تمام محدودیتهایی که در ایران به جهت استفاده از فضای مجازی وجود دارد، بخش زیادی از زمان مخاطبان در فضای مجازی میگذرد. حضور در فضای مجازی فرصتی مغتنم به جهت گسترش بازار هنر ایران است. این فضا امکان رشد، توسعه و گسترش دانش، بازار، مخاطب و حرفهایتر شدن را مهیا کرده و عدم ترغیب استفاده از این فضا جایگاه ما را در بین رقبای خود به شدت تنزل خواهد داد.
نظرتان درباره «انافتی» و تاثیر آن بر بازار هنر ایران و مشکلات و چالشهای این پدیده چیست؟
با سرعتیافتن روند پیشرفت علم و تکنولوژی، هر روز با دستاورد جدیدی مواجه میشویم؛ بسیاری از این دستاوردها قابلیتهایی را برای هنرمندان فراهم میکنند تا از آن به عنوان مدیوم یا رسانه جدید خلق اثر هنری بهره بگیرند. روزگاری هنر به چند شاخه با تعاریفی مشخص تقسیم و آثار هنری در طول قرنها در چارچوب همان تعاریف خلق میشد. نقاشیها روی پارچهبوم کشیدهشده و بر دیوار نصب میشد و مجسمهها با سنگ و چوب و فلز ساختهشده و روی یک پایه قرار میگرفت. زمان زیادی لازم بود تا با انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی، مدیاهای دیگری به وجود آید و تحولی در هنر ایجاد کند. هنر قرن بیستم هم با آغوش باز به استقبال مدیاهایی رفت که به هنرمند امکان بیانی جدید میداد و از آن زمان بود که عکاسی، ویدئوآرت، پرفورمنس، دیجیتال آرت و... به زبان گویای جامعه هنرهای تجسمی تبدیل شد.
اگرچه این تغییرات برای همه هنرمندان و مخاطبان هنر خوشایند نیامد و همچنان بسیاری از آنها مدیومهای کلاسیک را ترجیح میدهند، اما نقش مهم تکنولوژی در هنر معاصر قابلانکار نیست. در دنیای دیجیتال ساخت آثار هنری صرفاً متکی به شخص هنرمند نیست ،بلکه متخصصانی از حوزههای مختلف به یاری هنرمندان میآیند تا آثاری ارائه شود که با پیشرفتهای جهان مدرن و ذائقه مخاطبان آن همسو باشد. این رسانههای جدید توانستهاند مخاطبان جدیدی را برای دنیای هنر فراهم آورند و از سویی هم تنوع زیاد رسانهها و آثار هنری نوین سلیقههای گوناگونی را پوشش دادهاند.
با گسترش دنیای مجازی و امکان ایجاد ارتباط بیشتر، هنرمندان، گالریها و مجموعههای هنری به فکر طراحی و راهاندازی وبسایت افتادند تا از این طریق تصاویر آثار هنری را به نمایش بگذارند، اما به مرور رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر به هنرمندان امکان دادند تا بهراحتی و در هر زمانی که میخواهند اثر خود را با مخاطبانی از سراسر جهان به اشتراک بگذارند. به این ترتیب مرزهای میان هنرمندان شکسته شد و آنها توانستند علاوهبر ایجاد ارتباط گسترده با هنرمندان سراسر جهان، با آنها تبادل اطلاعات کرده و حتی در نمایشگاههای مجازی شرکت کنند.
همانطور که پیشتر اشاره کردم با محدودیت فعالیت گالریها و موزهها در دوران کرونا، نمایش آثار هنری از گالریها به فضای مجازی منتقل شد. اگرچه این تغییر در ابتدا با چالش همراه بود. اما به مرور هنرمندان و مخاطبان هم این شیوه مواجهه با اثر هنری را پذیرفتند. به این ترتیب یکی از اصول تثبیتشده دنیای هنر که مواجهه بلاواسطه با اثر هنری بود، متزلزل شد. دو سال قرنطینه باعث شد جهان دیجیتالیتر شود و طرز فکر مردم در سطح جهانی تغییرات زیادی داشته باشد.
برگردیم به سوال شما. بازار« انافتی» بازار ارزشمندی است که اخیراً به دلایل مختلف کمی اُفت هم داشته است. با این حال میشود چشمانداز روشنتری را برایش مشاهده کرد. قطعا بازار دیجیتال آرت میتواند بازار پویایی باشد، اما با توجه به پتانسیلهای آن از رقبای منطقهای عقبتر هستیم و نیاز است متولیان این قسمت از بازار هنر، دانش خود را گستردهتر و بهروزتر کنند. در خارج از فضای مجازی نقش گالریها و واسطههای فروش آثار پررنگ است، اما در بازار «انافتی» دچار فقر هستیم و باید در ارائه و نمایش و جذب سرمایه و اعتمادسازی نقش بهتری ایفا کنیم.
مواردی همچون مالکیت امن ثبتشده در بلاکچین، شفافیت بیشتر، پرداخت سریعتر به هنرمندان و همچنین حق امتیاز پرداختی در فروش مجدد از مزیتهای دیگر این بازار هنری جدید هستند. یکی دیگر از ویژگیهای جذاب NFT امکان مالکیت گروهی آن است. یک تابلوی نقاشی در خارج از این بازار میتوانست تنها به یک نفر فروخته شود و کسانی که ثروتمند نبودند امکان خرید آن را نداشتند، اما حالا هر کسی با هر میزان سرمایه میتواند بخشی از یک اثر هنری NFT را خریداری کند و از افزایش قیمت آن سود ببرد.
با این حال برای بسیاری از افرادی که آثار هنری را خریداری میکنند مهم است که آنها را در خانه و محل خود ببینند و این موضوع تنها با داشتن یک اثر فیزیکی امکانپذیر است، اما یک NFT نمیتواند چنین حسی از تصاحب اثر هنری را به مالک خود بدهد و شاید هدف از خرید آن بیشتر سرمایهگذاری اقتصادی باشد.
با همه اینها تغییرات در بازار هنر امروز مشهوداست و اگرچه همچنان آثار هنر دیجیتال بهویژه در کشورهایی مانند ایران با مشکل فروش مواجه است، اما جامعه درحال تغییر بوده و نسل دیجیتال، طبعاً قوانین جدید را دیکته میکند. در جهان دیجیتال جدید که عینکها و دستگاههای مختلف، زندگی متفاوتی را برای انسان بهوجود میآورد، زندگی اجتماعی مردم در جهان دیگری امتداد خواهد یافت و هنر در خانههای سهبعدی که در این جهان نوین ساخته میشود نیز جایگاه خود را خواهد داشت.همچنین تأثیر پدیده متاورس در آینده هنر قابل چشمپوشی نیست. متاورس نقطه اتصال هنر، سرگرمی، رسانههای اجتماعی و رمزارزهاست و این پتانسیل را دارد که دنیای هنر را متحول کند. متاورس با تکیه بر تجربیات و پتانسیل خود در پرداختن به موانع ساختاری و نابرابریهای زندگی فیزیکی، مستعد آن است که هنر و دنیای هنر را بهشدت دگرگون کند.
اجازه دهید دوباره برگردم به چگونگی برگزاری حراجهای آنلاین و نوع خرید و کارشناسی آثار و اطمینان به خریدار و فروشنده به جهت دریافت اثر و مبلغ اثر. این موارد چگونه ساماندهی میشود؟
عوامل بسیاری در برگزاری یک حراج دخیل است که در بیشتر اوقات از چشم نظارهگر عادی به دور میماند. زمانی که اثری برای فروش در یک حراج عرضه میشود، نوع چینش و ترتیب اثر در پیشنمایش و کاتالوگ و اینکه مجری حراج کیست و حتی احساساتی که در حین خرید و فروش در خریدار برانگیخته میشود، همگی اهمیت مییابد. با این حال توسعه حراجها در فضای مجازی میتواند به دلایل متنوع در رشد اقتصاد هنر تاثیرگذار باشد. یکی اینکه شفافیت در این فضا بیشتر است. دوم اینکه خریداران میتوانند خارج از هیجانات فضای حراج و با تمرکز بهتری خرید کنند. سوم اینکه طبق قانون تجارت الکترونیک، اگر اثری مشکلی پیدا کرد علاوه بر قوانین حراج بر اساس قوانین تجارت الکترونیک هم میتوان به آن موضوع پرداخت. چهارم اینکه آثار معمولاً در حراج آنلاین با قیمت مناسبتری عرضه و فرصت خوبی برای خریداران و فروشندگان فراهم میشود. اگر چه ایجاد هیجان، تأثیر مجری حراجگذار، شبکهسازی خریداران و برندینگ در این حراجها کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اما گسترش مخاطب و آرامش در خرید امکان ایجاد خرید مطمئن را مهیا میکند و اجازه خواهد داد تا حراجهای محلی گستره بینالمللی پیدا کند. در هر صورت این حراجها نهتنها در تضاد با حراجهای حضوری و سنتی نیست بلکه رونقبخش اقتصاد هنر هم خواهد بود.
نکته آخر اینکه سوالات رایج خریدار و فروشنده اثر هنری در فضای مجازی چه مبنایی دارد و چگونه پاسخ داده میشود؟
اتفاقاً جالب است بدانید که فضای مجازی امکان بیشتری میدهد تا مخاطب در طرح سوال صراحت داشته باشد و این امر هم میتواند در رفتارشناسی مخاطب و تحلیل رفتار او اثرگذارتر باشد. معمولا سوالات در چند موضوع است. اگر خریدار جزو خریداران قدیمی بازار هنر باشد بیشتر سوالات درباره جزئیات آثار است که این دلیل شناخت خریدار نسبت به هنر و هنرمند است، اما خریداران جدیدتر بیشتر درباره زندگی و فعالیت هنرمند و بازار هنر او سوال دارند. به طور کلی به جز سوالات متداول و اطلاعات اولیه در مورد اثر و تکنیک و اندازه و سال اثر و مواردی از این دست، بیشتر سوالات بر این مبناست که سرمایهگذاری و خرید آثار هنری چگونه میتواند منافع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خریداران را فراهم کند.
توضیح تصویر
صداقت جباری
عنوان اثر : بدون عنوان از مجموعه راز نهان
امضاء: «صداقت جباری ۱۳۹۳» (پایین چپ)
ترکیب مواد روی بوم
چهارلتهای، هر لت ۹۰ × ۹۰، در مجموع ۱۸۰ × ۱۸۰سانتیمتر
تاریخ اثر:۱۳۹۳
برآورد قیمت: ۸۰۰۰ - ۶۰۰۰ میلیون ریال
قیمت فروش : ۶٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
حراج هنر مدرن و معاصر ایران - دی ۱۳۹۹