(برگرفته از نشریه تخصصی هنرهای تجسمی/ شماره 46/ دی‌ماه 1402)

اقتصاد هنر
و مسیر صنایع خلاق

گفت‌وگو با محمد زرویی نصرآباد / مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری نام - آذر مهاجر

گفت‌وگو

1404/8/24

اقتصاد هنر به خصوص هنرهای تجسمی، سال‌هاست که با چالش‌های متعددی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند؛ از قانون حق‌ مؤلف گرفته تا ناشناخته بودن هنرمندان و آثارشان. خرید آثار هنری هنوز به فرهنگ بدل نشده و عمده خریداران آثار هنری تعدادی از نهادها و سازمان‌ها، شرکت‌های مالی و تجاری و اندکی مجموعه‌دار هستند که گنجینه‌هایی از آثار هنری گردآوری کرده‌اند. به عنوان نمونه 2500 اثر هنری نفیس در گنجینه موسسه فرهنگی-هنری «نام »نگهداری می‌شود و احتمالا به همین تعداد، کمی بیشتر یا کمتر در سایر گنجینه‌ها، نهادها، موزه‌ها، بانک‌ها و ...

حالا قدم مهمی برداشته شده برای رونق بخشیدن به بازار و اقتصاد آثار هنری به خصوص آثار تولیدشده با مضامین هنر موزه‌ای و موضوعی. این قدم را موسسه‌ «نام» برداشته است و محمد زرویی نصرآباد علاوه بر مدیریت این موسسه، به عنوان مدیرکل هنرهای تجسمی حوزه هنری هم مسوولیت دارد.

این موسسه از مسیر تولید و عرضه صنایع خلاق اهدافش را دنبال می‌کند و به همین منظور فروشگاهی تاسیس کرده که ضمن عرضه برخی آثار هنری مانند آثار خوشنویسی و نقاشی، مجموعه محصولاتی برگرفته از آثار هنری را نیزعرضه می‌کند.

چرایی و چگونگی ایجاد موسسه «نام»، اهداف، برنامه‌ها و شیوه‌هایش را در گفت‌وگو بامحمد زرویی نصرآباد بخوانید.

 

برای آغاز گفتوگو این سوال را طرح کنم که شکلگیری موسسه «نام» بر اساس کدام چالش و ضرورتها شکل گرفت؟

بسیاری از آثار شاخص هنری که در مجموعه‌ها و موزه‌های معتبر نگهداری می‌شوند کمتر به نمایش در آمده و یا اینکه فقط مخاطبان محدودی در رویدادهای تعریف‌شده‌ای به تماشای آن نشسته‌اند. از سوی دیگر برای بعضی از آثار شاخص هنری که برای موضوعات خاص کار شده‌اند تنها به ارائه در نمایشگاه و بعد هم نگهداری در مجموعه‌ها بسنده شده است. به عنوان مثال در گنجینه مرکز هنرهای تجسمی آثار شاخص با مضامین انقلاب و دفاع مقدس و مناسبت‌های ملی و اجتماعی وجود دارد که به شکل مناسبتی چاپ و منتشر یا در نمایشگاه ارائه شده است.

از طرف دیگر هنرمندانی که در این حوزه کار می‌کنند بعضا به واسطه فروتنی و خضوع خاصی که نسبت به سایر هنرمندان دارند، ارزش بازاری برای آثارشان قائل نیستند و در بازار هنرهای تجسمی کمتر مورد توجه بوده‌اند. همه این‌ها از جمله گزینه‌هایی بود که در نگاه راهبردی به شکل‌گیری موسسه «نام» منجر شد.

 

در خصوص آثار مناسبتی شاید به این دلیل که سفارشی تلقی شده کمتر دیده شده است!

این آثار به هر میزان که مذهبی، مناسبتی یا سفارشی تلقی شوند، حاصل اندیشه هنرمند این دوران هستند و طبیعتا مخاطبان خاص خود را دارند و همین مخاطبان می‌پرسند کجا می‌شود این آثار را دید و تهیه کرد. نکته دیگر اینکه چرا این آثار از گالری‌ها و موزه‌ها به خانه‌های مردم راه پیدا نکرده است. در ابتدای انقلاب اسلامی ایران، آثاری که با موضوع انقلاب خلق شده بود، به بطن جامعه راه پیدا می‌کرد.

هنرمندان هم نه به واسطه سفارش مسولان، بلکه با دل و جانشان خلق می‌کردند، چون بی‌واسطه از رویدادهای تاریخی مانند انقلاب و جنگ تحمیلی تأثیر پذیرفته بودند. شاید بعدها به واسطه حمایت‌هایی مهر سفارشی هم به آنها خورده باشد، اما تک‌تک این آثار جریان‌ساز بوده و ارزش ثبت تاریخی دارند.

 

آغاز به کار این موسسه و ورودش به عرصهای که قبلا آزموده نشده، چه ملزوماتی نیاز داشت؟

طبیعتا موارد متعددی در این مسیر باید مورد توجه قرار گیرد؛نوع اثر هنری و شیوه‌های ارائه آن، تناسب برای ارائه محصول، ویژگی‌های بازار، حقوق مادی و معنوی هنرمند پدیدآورنده اثر، حقوق صاحب و مالک اثر و مواردی از جمله نظام بازار و عرضه و تقاضا و تولید و توزیع و موضوعات متعدد دیگر از این قبیل مهم‌ترین ملزومات این کار است.

 

مهمترین چالشی که در ابتدای مسیر با آن روبه رو بودید، چه بود؟

یکی از چالش‌های ما در این مسیر جلب اعتماد هنرمندان بود. نمی‌دانم از بیرون به هنرمندان القا شده یا خودشان به این دیدگاه رسیده بودند که اگر اثرشان تبدیل به محصول شود و روی محصولات متعدد نقش ببندد، از شأن و جایگاه اثر کاسته می‌شود.

تقدیس آثار هنری و اینکه نباید روی محصول برود -البته قبول دارم هر اثری هم روی هر محصولی نباید قرار بگیرد- نگاهی است که آسیب‌زا بوده و معمولا هنرمندان معتقدند آثارشان صرفا باید در گالری‌ها عرضه شود و صرفا در موزه‌ها نگهداری شود. در حالی که تعریف Merchandise یا بازارپردازی این است که اثر هنری به هر شکل در هر محصولی دیده شود. البته ما با نگاه غربی که هر اثری را روی هر محصولی در تمامی حیطه‌ها بهره‌برداری می‌کند موافق نیستیم، اما واقعیت این است که دوره نمایش صرف آثار در گالری‌ها تغییر کرده و علاوه بر گالری‌گردی لازم است آثار هنری در سایر فضاهای کاربردی هم ارائه شوند.

اگر اثر هنری تبدیل به محصول نشود، اگر تکثیر نشودواگر ادیشن داده نشود، فقط همان تعداد افرادی که به گالری‌ها رفته‌اند، اثر را خواهند دید و بس. اگر قرار بود آثار هنری صرفا در موزه‌ها بمانند، آثار داوینچی قرن‌ها پیش باید فراموش می‌شد، اما به قدری آثارش را همه جا دیده‌ایم و همیشه در سرخط خبرها نگاه داشته شده که برای اثر ارزش‌افزوده ایجاد شده و می‌شود.

 

پس به تعبیری مهمترین استراتژی موسسه«نام» برای معرفی و فرهنگسازی درباره خرید آثار هنری، تولید و عرضه محصولات خلاق بر مبنای آثار هنری است. آیا اقدامات دیگری هم در دستور کار دارید؟

خرید اثر از هنرمندان یا خرید حق مولف را مد نظر داریم که در زمینه هنرهای تجسمی یا عکس کمتر متداول است. در شرایط فعلی کسی که فیزیک اثر را خریداری کرده، به راحتی از آن در زمینه‌های مختلف استفاده می‌کند بدون آنکه سهم هنرمند را پرداخت کند. سعی داریم در این زمینه قانونمند عمل کنیم. اگر از آثار هنرمندی محصول تولید می‌کنیم، حتما حق مولف را به هنرمند بپردازیم تا هم قانون حق مولف را در ایران مرسوم کنیم و هم هنرمند منتفع شود.

در حال حاضر هنرمند وقتی اثرش را عرضه می‌کند، دیگر هیچ عایدی از آن اثر ندارد در حالی که اگر آثار هنری در قالب محصولات فرهنگی تولید و ارائه شوند هنرمند و صاحب اثر منتفع می‌شود. همچنین مردم با خرید آثار هنری اصل که صرفا به عنوان شیء تزئینی به آن نگاه می‌کنند، متوجه خواهند شد که اثری با ارزش‌افزوده را خریداری کرده‌اند. در موسسه قانونی داریم که اثر فروخته شده را می‌توانند پس بدهند و پس از یک سال 10 تا 15 درصد هم سود دریافت کنند. چون این آثار صرفا ارزش تزئینی ندارند. امیدواریم به این ترتیب فرهنگ سرمایه‌گذاری روی آثار هنری کم‌کم رواج یابد و آثار هنری در جامعه جایگاه خودشان را پیدا کنند.

 

این روش به منظور حمایت از هنرمندان و جلب نظر آنها فوقالعاده است، اما بخش دیگر ماجرا ورود محصولات صنایع خلاق به بازار است و اینکه آیا در بازار هم میتوان از حق مولف حمایت کرد یا ممکن است بعد از استقبال مورد کپیبرداری قرار بگیرد. در این مورد چه اندیشیدهاید؟

این اتفاق اصلا بعید نیست ولی ما نگاه متفاوتی به آن داریم. در حال حاضر برخی نهادها و ارگان‌ها برای دیده شدن آثار هنری سوبسید می‌دهند و ما این کپی‌برداری‌ها را در قدم اول و نه برای همیشه، سوبسید کارمان در نظر می‌گیریم.

اگر محصول ما به این اندازه جذاب باشد که تولیدکنندگان دیگری آن را کپی کنند، به برنامه ترویجی ما کمک کرده‌اند. این نگاه و برداشت ما در وهله اول، است اما اگر کپی‌برداری‌ها به لحاظ اقتصادی قابل‌توجه یا سرقت فکر و اندیشه باشد، قوانینی در این زمینه وجود دارد که حتما پیگیر خواهیم شد.

 

کار موسسه با یک فروشگاه آغاز شده که نمونه محصولات برگرفته از آثار هنری را عرضه میکند ولی به نظر میآید به اندازه کافی عموم مردم از آن مطلع نشدهاند و هنوز به یک جریان قدرتمند بدل نشده است!

همین‌طور است، چون فقط یک‌سال‌ونیم از عمر موسسه می‌گذرد. یک‌سال تاسیس و راه‌اندازی و اقدامات زیربنایی آن زمان برده و 6 ماه است که وارد فرآیند تولید محصول شده‌ایم. بدون تردید باید پیوست رسانه‌ای قوی داشته باشیم و این اقدامات آغاز شده است. اگر تا حالا تبلیغی نشده به این دلیل است که بیشتر انرژی و ظرفیت کار ما برای ارتباط با هنرمندان و پالایش و انتخاب آثار صرف شده است. در ادامه وارد تبلیغات خواهیم شد.

در بخش تولید محصول و ورود به بازار با چه چالشهایی روبهرو شده اید؟

وقتی طرح و ایده شکل‌گیری موسسه «نام» را بررسی می‌کردیم به این بخش هم فکر کردیم که آیا موسسه قرار است استودیو باشد، خودش تولید و عرضه کند یا قرار است نمونه‌سازی کند و با هسته‌های تولیدکننده ارتباط بگیرد. نگاه ما شبیه به نگاه معمول دولتی نیست،لذا فراتر عمل کردیم و به سمت تولید نمونه محصول رفتیم. با ایده و محصولات هنری خودمان نمونه محصول تولید می‌کنیم و بعد تولید انبوه آن را به تولیدکنندگانی که در بخش‌های تولید پوشاک و لباس، لوازم‌التحریر و بازی و سرگرمی فعالیت می‌کنند، سپرده‌ایم. بدون تردید هر کدام از این عرصه‌ها دنیایی دارند؛ باید بودجه سنگینی برای آن در نظر گرفت و با تولید 100 یا 200 محصول اصلا کارمان دیده نخواهد شد. باید یکباره حجم قابل توجهی از یک محصول وارد بازار شود که آثار دیده شوند و فرهنگسازی اتفاق بیفتد. موسسه نه این بودجه را دارد و نه امکانات و نیروی انسانی.

بنابراین موسسه فقط حلقه واسطه‌ای می‌شود بین هنرمندان و آثارشان با تولیدکننده. ریسک تولید را هم شریک می‌شویم تا بازار شکل بگیرد. اگر جایی موسسه بر اساس توان و ظرفیتش بتواند بازارهایی به تولیدکننده معرفی کند، حتما این کار را خواهد کرد و حتی ممکن است بخشی از این تولیدات را خریداری کرده و در مجموعه فروشگاه‌های خودش عرضه کند.

 

آیا تولیدکنندگان از نمونه محصولات شما برای تولید انبوه استقبال میکنند؟

کارگروه بازارپردازی ما درباره این مسائل بررسی‌هایی داشته و اگر قرار است اثری برای چاپ روی یک محصول انتخاب شود، به اقبال بازار هم می‌اندیشد. تولیدکننده‌ای که دارد محصول بر اساس چاپ آثار هنری تولید می‌کند، حق تالیف چاپ آثار هنرمند روی محصولاتش را ندارد. این امتیاز موسسه است و برای تولیدکننده توضیح می‌دهیم که این اثر کپی‌رایت دارد، شناسنامه دارد و در حراجی‌ها به این میزان فروخته شده، داستان اثر را روایت می‌کنیم که از کجا آمده، چه سابقه‌ای داشته و چه روایتی از سر گذرانده است.

ترغیب کردن تولیدکننده سبب می‌شود که او اطمینان پیدا کند این آثار هم در کنار همه تولیداتی که با شخصیت‌های دیزنی تولید می‌کند، بازار دارد و در عین حال کپی‌رایت دارد و یک محصول شناسنامه‌دار به بازار عرضه می‌کند و افرادی هستند که علاقه‌ دارند چنین آثاری در خانه داشته باشند. داریم فرهنگسازی می‌کنیم و همین حالا هم مشتریانی داریم که متقاضی تولید این محصولات هستند. بازار تشنه این محصولات است چون قبلا کاری در این زمینه نشده و کسی ریسک این کار را نپذیرفته است. تولیدکننده می‌گوید من از تصویر باب‌اسفنجی استفاده می‌کنم چون می‌دانم خریدار دارد و ریسک نکرده‌ام.

 

فرآیند انتخاب هنرمندان و آثارشان به چه ترتیب است. سراغ کدام هنرمند میروید و چه آثاری را انتخاب میکنید و این ارتباط چطور شکل میگیرد؟

هنرمندان متعددی در فهرست همکاری‌های ما قرار دارند. این هنرمندان معمولا پیشکسوت هستند و در حوزه‌های مختلف هم فعالیت داشته‌اند؛ از خطاطی و خوشنویسی تا نقاشی، نقاشیخط و حجم. در هر حال اولویت را هنرمندانی قرار داده‌ایم که آثارشان در گنجینه موسسه یا گنجینه مرکز هنرهای تجسمی وجود دارد. دسته دیگری از هنرمندان هستند که جزو استعدادهای نو شناخته می‌شوند و در سراسر کشور مشغول به کارند. این هنرمندان نیز با نگاه حمایتی ما روبه‌رو خواهند شد؛ یا آثارشان را خریداری می‌کنیم یا از آثارشان محصول تولید می‌کنیم یا به تعداد بالا سفارش اثر می‌دهیم. گاهی اثر یک استاد را در اختیار داریم و ممکن است ادیشن بزنیم و 10 یا 20 اثر با امضای خود هنرمند را برای او بفروشیم.

با هنرمندان جوان می‌توان روی تعداد همکاری کرد. بخشی از فروشگاه ما به آثار هنرمندان جوان اختصاص یافته و در ادامه اگر مثلا یک فروشگاه در اصفهان داشته باشیم هنرمندان شهر اصفهان را پوشش می‌دهیم و همین‌طور دیگر استان‌ها. بعد از افتتاح فروشگاه تهران در استان‌ها هم مشغول به کار خواهیم شد. از ظرفیت‌هایی مثل سینماها یا فروشگاه‌های کتاب و لوازم هنری هم بهره خواهیم برد. نگاه ما در مرحله اول ارتباط با هنرمندان، سفارش دادن و جلب نظر هنرمندان است. با هنرمندان و تولیدکنندگان فعال جلسه داشتیم، اما مردم هنوز موسسه را نمی‌شناسند. فعلا داریم ریشه‌های این نهال را تقویت می‌کنیم.

 

به نظر میرسد قرار نیست کار شما به یک فروشگاه خلاصه شود!

بله. یک مجموعه فروشگاه در سراسر کشور در نظر گرفته‌ایم که اگر این اتفاق بیفتد در زمینه پخش هم حرفی برای گفتن خواهیم داشت و حتی می‌توانیم علاوه‌بر محصولات خودمان سایر محصولات فرهنگی و هنری را نیز میزبانی کنیم.

 

همه این اقدامات برای ایجاد بازار برای اصل اثر هنرمندان است. در این مورد چه برنامههایی دارید؟

در حال برقراری ارتباط با عناصر موثر در اقتصاد هنر هستیم؛ حراجی‌ها، مجموعه‌دارها و گالری‌ها، هنرمندان و حتی در عرصه بین‌الملل نیز رایزنی‌هایی داشته‌ایم. تلاش داریم با کسانی که خارج از کشور گالری دارند و در زمینه اقتصاد هنر فعالیت می‌کنند، مذاکره کنیم. در حوزه خلیج فارس با فعالان این عرصه در کشورهای امارات، عمان، کویت و قطر صحبت کرده‌ایم و بازار عربستان هم اگر باز شود، بازار بکری خواهد بود. عراق، ترکیه، افغانستان و پاکستان، سوریه، لبنان و کشورهای همزبان یا کشورهای اسلامی بازار خوبی برای ما خواهند بود. همین حالا برخی هنرمندان و برخی گالری‌دارها در این کشورها فعالیت می‌کنند. این گالری‌ها به سراغ هنرمندان خاص می‌روند و بازار دارند، اما برخی هنرمندان نوپا هم وارد این بازارها شده و سهم هر چند اندکی از بازار هنر کشورهای منطقه را به خود اختصاص داده‌اند. ما در موسسه سه بازار عمده را هدف قرار داده‌ایم؛ بازارهایی که فرهنگ ایرانی اسلامی در آنها مغلوب محصولات وارداتی شده است: بازار لباس و پوشاک، لوازم‌التحریر که بخش قابل توجهی از سبد فرهنگی مردم محسوب می‌شود و بازار اسباب‌بازی که کودکان را تحت تاثیر فرهنگ‌های بیگانه قرار می‌دهد. معتقدیم این سه زمینه کمک می‌کند که هم آثار هنری در قالب محصول مصرفی معرفی و هم برای هنرمند صاحب اثر بازار ایجاد شود.

در نهایت قرار است این فرهنگ ایجاد شود که مردم اثر اصل بخرند و از صنایع خلاق به رونق اقتصاد هنر برسید. چقدر ممکن است مردم ما به آثار هنری اصل توجه نشان بدهند و کمتر سراغ کارهای بیشناسنامه بروند؟

بخش عمده ماجرا بر می‌گردد به کم‌کاری امثال ما طی سال‌ها که سبب شده مردم شناخت دقیقی از ارزش آثار هنری نداشته باشند و ارزش واقعی آنها را نشناسند. مردم درباره ارزش صنایع دستی مثلا فرش دستباف آگاه هستند، اما درباره ارزش هنرهای تجسمی تعریفی ندارند؛ شاید بگویند یک بوم است که روی آن رنگ کرده‌اند یا مثلا یک تکه فلز است که خمیده و قالب گیری شده. برای صنایع دستی فرهنگسازی شده است. فرش دستباف به عنوان یک اثر هنری دیده می‌شود و حتی بعد از استفاده گران‌تر به فروش می‌رسد یا صنایع دستی همین‌طور، اما برای بقیه آثار هنری کمتر. در تلویزیون و سینما و آثاری که برای ویدئوهای درخواستی(VOD) ساخته می‌شود، به این مسأله توجه می‌کنند. اشاراتی اتفاق می افتد و به ارزش آثار هنری و حراج‌ها معرفی می‌شوند و در طراحی صحنه آثار نمایشی از تابلوهای هنری استفاده می‌شود که همه اینها در راستای فرهنگسازی است. به نظرم کم‌کم توجه مردم به ارزش آثار هنری جلب می‌شود و آگاه می‌شوند که خرید این آثار سرمایه‌گذاری است.

 

نکته اینجاست که کمتر کسی علاقه مند به سرمایهگذاری در بازار هنر است. برخی فعالان اقتصادی آثار هنری را خریداری میکنند صرفا به منظور پوشش مالیاتی و برخی نهادها و سازمانها هم با نگاه حمایتی وارد این بازار میشوند و عدهای هم بر اساس میل و علاقه شخصی. کمتر کسی است که اثر هنری را به منظور سرمایهگذاری خریداری کند، چون ممکن است به اصالت محصول اطمینان نداشته باشد یا اصلا نداند که چطور میتواند از آن کسب درآمد کند!

ما در موسسه خدمات مختلفی را در این موضوع ارائه می‌کنیم؛ یکی از این خدمات ارزش‌یابی آثار هنری در رشته‌های مختلف از جمله نقاشی، خوشنویسی، حجم، نگارگری و ... است. بنابراین باید یک شورای ارزشیابی و یک کارشناس رسمی دادگستری داشته باشیم که قیمت‌گذاری دقیق داشته باشند و اگر مشکلی ایجاد شد موسسه بتواند تصدی‌گری کند. به این ترتیب کسی که اثر هنری خریداری کرده، می‌تواند اثرش را به مجموعه ارائه کند و این اثر اصالت‌سنجی شود. ایجاد این شورا موسسه «نام» را به یکی از مراجعی بدل کرده که در بازار هنرهای تجسمی موثر باشد. در حال حاضر در صنعت فرش یا در زمینه صنایع‌دستی چنین شوراهایی وجود دارند. در هنر کسانی داریم که از نزدیکان هنرمندان هستند یا مجموعه‌دارانی که اصالت‌سنجی می‌کنند، اما ممکن است همیشه روش‌شان دقیق و کارشناسانه نباشد. بنابراین به یک ساز و کار درست و شورای منسجم با حضور کارشناس رسمی دادگستری نیاز بود که این بخش هم مورد توجه قرار گرفت.

 

وجود یک کارشناس از دادگستری در این شورا به منظور تضمین قانونی قیمتگذاری است؟

اگر عضوی از دادگستری در شورا نباشد آن وقت تصمیمات شورا الزامات اجرایی و قانونی را نخواهد داشت. موسسه «نام» به واسطه اعتبار و ارتباطی که با مراکز فرهنگی دارد، در صدد توسعه ارتباطات هنری و سازمانی و ارگانی با نهادهای مختلف قضایی و حاکمیتی و نظارتی است تا ضوابط کاملی را در این عرصه ارائه کند.

 

برای معرفی آثار هنری نیاز به روایت داریم. فقدان روایت خرید آثار اصل را کم اهمیت کرده و اشتیاقی برای خرید این آثار ایجاد نشده است. در این باره چه برنامههایی دارید؟

در صنایع دستی به واسطه برنامه‌ها و مستندهای تلویزیونی و سایر اقدامات فرهنگی، مردم با داستان آثار صنایع دستی آشنا شده‌اند، اما درباره یک اثر هنری اطلاعاتی ندارند. باید  برای آثاری که در اختیار داریم شناسنامه تولید کنیم و در آینده هم از آثار شاخص فیلمی ساخته خواهد شد تا درباره فرآیند خلق اثر به مخاطب اطلاعاتی ارائه کند.

شاید یک نقاش طی دو روز یک اثر خلق کند، اما قرار نیست به همین دو روز بسنده کرد و بهتر است سبقه‌ای از هنرمند که سال‌ها وقت و توان و ایده و خلاقیت صرف تولید اثر هنری کرده، در اختیار مخاطب قرار داد. تولید بوم‌های رنگ‌آمیزی در موسسه با همین نگاه بوده است؛ اینکه بخشی از آثار روی بوم قرار گرفته و در قالب محصول عرضه می‌شود به همین دلیل است که مخاطب خودش دست به قلم شود و سختی‌های تولید یک اثر هنری را درک کند چون حتی کار کردن روی بومی که نقاشی روی آن به صورت خطی کشیده شده و صرفا نیاز به رنگ‌آمیزی دارد هم دشوار است چه برسد به خلق آن از روی سفیدی یک بوم. تمام این روش‌ها برای فرهنگسازی است که قبلا به این شکل اتفاق نیفتاده و مردم با این بخش غریبه‌اند. باید غربت‌زدایی کنیم و اگر نکنیم هرگز ارزش یک اثر هنری درک نمی‌شود.

 

اما در روزگار سختی این فرهنگسازی را آغاز کردهاید. چون این روزها حتی کودکان دسترسی به نرمافزارهایی دارند که میتوانند رنگ و بافت مدادرنگی یا آبرنگ را انتخاب کنند، چند فریم بکشند و با انتخاب یک گزینه آن را تبدیل به انیمیشن کنند!

بله، ولی همین دشواری‌ها در عرصه نشر کتاب هم هست، در سینما و نمایش و سایر حوزها هم وجود دارد ،اما باید از جایی شروع کرد. فکر می‌کنم هنوز زمان داریم. درست است که هنرهای تجسمی هم وارد عرصه‌های تازه‌ای شده و آثار دیجیتال تبدیل به NFT می‌شود و به فروش می‌رسد، اما هرگز اصالت هنرهای تجسمی از بین نخواهد رفت. در این زمینه‌ها در حال مطالعه هستیم. راه دشوار است، اما بسته نیست. طولانی‌ترین مسیرها هم با گام اول آغاز می‌شود و ما داریم سعی می‌کنیم گام اول را برداریم. اگر عمری باشد و توفیقی حاصل شود ادامه خواهیم داد.

 

این مجموعه اقدامات چقدر میتواند اقتصاد هنر ایران را تکان بدهد و آیا ممکن است تحولی ایجاد کند؟

سوال شما شبیه به این است که بگوییم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر می‌تواند فرهنگ کشور را عوض کند! فرهنگ قالب بزرگی است که ارشاد بخشی از آن را نمایندگی می‌کند. در زمینه اقتصاد هنر یک موسسه فقط به اندازه یک موسسه می‌تواند موثر باشد. دیگر موسسات و جریان‌های مرتبط هم باید تلاش کنند. مگر موسسه چقدر ظرفیت دارد، از چند هنرمند می‌تواند حمایت کند، حتی حراجی‌ها اگر دارند بازار ایجاد می‌کنند، برای چند هنرمند و در کدام رشته‌ها و موضوعات می‌توانند فعالیت کنند. اقتصاد هنر گسترده‌تر از آن است که بتوان آن را بدون همراهی سایر اجزا و مولفه‌هایش دستخوش تغییر و تحول کرد، اما موسسه «نام» دارد یک جریان را آغاز می‌کند که اگر به نتیجه برسد شاید بقیه هم ترغیب شوند و ببینند برای آثار هنری هم می‌توان اقتصادی متصور شد. شاید در سال‌های آتی به واسطه شکل‌گیری جریانی که موسسه در نظر دارد و پیوستن همه عناصر و مؤلفه‌های موثر در اقتصاد هنر به این جریان، برنامه‌های خوبی اتفاق بیفتد و بنده واقعاً آینده را  روشن می‌بینم.