(برگرفته از نشریه تخصصی هنرای تجسمی/ شماره 46/ دیماه 1402)
گفتوگو با حسین خسروجردی - زینب مرتضاییفرد / روزنامهنگار
گفتوگو
1404/07/29
همیشه اما و اگرها بسیار است. اوایل برخی منتقدان برگزاری حراجهای هنری را آسیب میدانستند، اما حالا برای بخش عمدهای از اهالی هنر، رویداد مهم و جذابی شده که در برخی موارد مردم عادی هم آن را دنبال میکنند. حراجهای هنری در جهان پیشینهای به مراتب طولانیتر از ایران دارند و برخی از آنها نامهایی مطرح هستند. درباره این رویدادها در ایران و جهان با حسین خسروجردی، هنرمند نقاش صاحبنام معاصر به گفتوگو نشستیم.
او تجربه فعالیت هنری گسترده و تأثیرگذار در ایران و زندگی و کار و فعالیت هنری در بریتانیا را دارد و در این گفتوگو تصویر درستی از واقعیت را ارائه کرده است.
همیشه حرف و حدیث بسیاری درباره حراجهای هنری بزرگ جهان وجود داشته. برخی آنها را تحسین میکنند و برخی نقد. شما چه نگاهی به این رویدادهای هنری دارید؟
هرچه درباره این حراجها شنیدهاید را کنار بگذارید و به این فکر کنید که این رویدادها در نوع خود موفق بودهاند. آنقدر که الگوی برگزاریشان به ایران و بسیاری از کشورهای دیگر رسیده است.
به نظرم ایرانیها در این مورد تقلید خوبی داشتهاند و جا پای رویدادهایی گذاشتهاند که جریانسازی کرده و در مسیری که برای خود ترسیم کردهاند، موفق پیش میروند.
حتما میدانید که به حراجهای ایرانی هم نقدهای زیادی وارد میکنند؛ نقدهایی که بارها مطرح شده و همه دربارهشان شنیده و خواندهایم. نگاه شما به این نقدها چگونه است؟
بله؛ شنیدهام، اما حراج در خارج از ایران هم با نقدهایی مشابه مواجه است. بازار مکاره است؟ شیطنت است؟ تیزهوشی است یا پولشویی؟ و خلاصه هرچه که گفته میشود در حال جریانسازی و شکل دادن به بازار هنر تجسمی است. حالا هر ایرادی هم که دارد، به جای سرکوب آن باید دربارهاش حرف زد و تلاش کرد حراجهای ایرانی جدیتر شوند و این چرخه محکمتر و مؤثرتر به کار خود ادامه دهد.
طبیعی است که در حراجی- اعم از هنری و غیرهنری- پول عامل مهم و گرمکننده جو حراج بوده و هرجا که پای پول در میان باشد، مرکز توجه و محل بحث و انتقاد است.
شما حضور در حراجهای هنری را تجربه کردهاید؟
آثاری از من در چند دوره از حراجهای مختلف از جمله حراج تهران ارائه شده، اما هیچوقت در زمان چکشزدن آثار هنری در حراجیها حضور نداشتهام. با این حال فضای بازار هنر در ایران و انگلستان را میشناسم و همیشه پیگیر اتفاقات مربوط به آن هستم.
بنابراین برآیند کلی از شرایط دارم و بر همین اساس میگویم حراجهای هنری سازوکاری مشابه دارند و در ایران و اروپا تفاوتی ندارند. همیشه هنرمندانی از حراج راضیاند که آثارشان فروش خوبی داشته و اصولا هنرمندانی ناراضیاند که در این رویدادها اثری نداشتهاند یا کارشان به قیمت مورد نظرشان فروخته نشده است.
برگزارکنندگان هم خطمشی خود را دارند و طبق برنامهریزی خودشان پیش میروند. یعنی در ساختار حراج همهچیز مشخص است؛ از هدف هنرمند گرفته تا برگزارکننده و خریدار!
پس این همه انتقاد از کجا میآید؟
از جایی که برخی تصور میکنند حراج باید اصالت هنری را هدف اصلی خود قرار دهد، این دیدگاه اشتباه است. ما باید چنین توقعی را از نظام آموزشی داشته باشیم، نه از برگزارکنندگان حراجیها! اگر این دیدگاه را کنار بگذاریم، میبینیم روال حراجیها درست پیش میرود و هرکس نقش خودش را به خوبی ایفا میکند. ما در ایران تصورمان برعکس کاری است که حراجها باید انجام دهند. حراج، دانشگاه نیست؛ اگرچه بهطور غیرمستقیم تأثیر آموزشی هم دارد، اما حراج صرفاً حراج است.
در بریتانیا خریدارها چه طیفی هستند؟
اینجا فقط یک قبیله خریدار آثار هنری هستند که مسلماً به طیف خاصی هم تعلق دارند. البته خریداران ایرانی هم چنین اوضاعی دارند و اغلب آثار هنرمندان ایرانی را میخرند.
این گروه هم از طیف خاصی هستند و این سؤال را ایجاد میکنند که اصلا چرا ایران نیستند و این همه پول را از کجا آوردهاند؟! به نظرم این بحث را ادامه ندهیم و خودتان بعدا به این موضوع فکر کنید!
از آثار هنرمندان ایرانی گفتید. آیا خارج از ایران فروش خوبی دارند؟
مسلما نه! غربیها که مثل ما خودباخته نیستند! خودشان را خیلی قبول دارند و توجهشان به هنرمندان خودشان است. آثار هنرمندان ایرانی اصولاً در میان همان طیفی که گفتم، خرید و فروش میشود. امیدوارم تقلید خوبمان از غرب در برگزاری حراج، روزی به این موضوع هم تسری پیدا کند که خودمان را قبول داشته باشیم.
هنرمند اصیل در هر جای دنیا کسی است که هنرش ریشه در فرهنگ کشورش داشته باشد. ایران فرهنگ عظیمی دارد و ناراحتکننده است که هنرمند ایرانی بخواهد پشت سنتهای هنر غربی بایستد و به آن تکیه کند. ایران مانند برخی کشورها نیست که پیشینه هنری غنیای ندارند. ما کشور بیریشهای نیستیم که تاریخ قلابی برای توریست بسازد، ما ایرانی هستیم و اهل کشوری هستیم که صاحب هویت بزرگی است و همیشه میتواند در جهان مورد توجه قرار گیرد.
مردم انگلستان چه نگاهی به حراجها دارند؟
مردم کاری به حراجها ندارند! گفتم که مسیر خاص و مخاطب خاص خود را دارد و اتفاقا هر از گاهی از جانب نسلهای بعد به چالش کشیده میشوند؛ یعنی در جامعه طیفی وجود دارد که به مرور عملکرد حراجها را نقد کرده و حتی این نظر را دارند که هنرمندان مدنظر خودشان را مطرح کردهاند و ... این حرفها همه جا از جمله ایران هم وجود دارد و در جای خود قابل نقد است. چیزی که در این موضوع اهمیت دارد آن است که در اقتصاد دنبال اصالت نگردیم! درباره مردم هم باز تاکید میکنم برخلاف برخی تصورهای رایج در ایران، اینجا عامه مردم کاری به هنر ندارند و ممکن است در خانههایشان تصویر یک منظره رنگ روغن بازاری را به دیوار زده باشند که به نظرم فرقی ندارد با آن ثروتمندانی که کار دکوراتیو میخرند.
من همیشه میگویم مردم ایران بسیار هنردوست هستند و اتفاقاً این موضوع نهفقط در نسل جدید که در نسل همسالان من یعنی پدر و مادرهای این نسل جدید پر رنگ است. خلاصه اینکه حراج آثار هنری و ذائقه هنری مردم ایران اگر از بقیه کشورهای دنیا بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. در این موضوع باید دست از خودزنی برداریم و به داشتههایمان افتخار کنیم.
در هنر ایران اوضاع را چطور میبینید؟
باید فونداسیون و زیرساختهای هنر ایران بعد از انقلاب با استحکام بیشتری پیریزی و بعد فضا باز میشد که دوباره اسیر تکرار، تقلید و موجسواری نشویم، اما نشد و شرایط موجود باید آسیبشناسی شود. جریانسازان و مسوولان هنر، نظام آموزشی، ساختار رسانهای و ... همه مقصرند و باید با هم بخواهند که مشکلات را ریشهیابی و اصلاح کنند.
اجازه بدهید یک سوال شخصیتر بپرسم. شما سالهاست در ایران زندگی نمیکنید. بهعنوان یک هنرمند ایرانی در انگلیس با فروش آثارتان روزگار میگذرانید؟
بنده نمیخواستم خارج از ایران زندگی کنم، اما از بخت بد شرایط طوری پیش رفت و اوضاع طوری رقم خورد که تهدید شدم. پس ترجیح دادم وقتی به ایران برگردم که احساس امنیت داشته باشم. نکته مهم دیگر اینکه اینجا هنرمندان ایرانی نمیتوانند روی فروش آثارشان حساب کنند و من هم از ابتدا روی این قضیه حساب باز نکردم. من هم ابتدا مانند بسیاری تصور میکردم چون انگلستان پایتخت و مرکز هنر جهان است، اینجا فضای کار هنری شکل خاص و متفاوتی داشته باشد که بعدها دیدم چنین نیست، اما از همان ابتدا میدانستم فروش کارهایم در اینجا شدنی نیست. هنرمندان ایرانی برای برگزاری نمایشگاه در گالریهای لندن تلاش میکنند و شاهدم که حاضرند پول بدهند تا در رزومهشان برگزاری نمایشگاه در فلان کشور را داشته باشند، اما این موارد هیچکدام مهم نیست و نمایش کار در خارج از ایران هم ارزش خاصی ندارد. ارزش در اصالت هنر و بیادا و اطوار کار کردن است. خلاصه که آدرس اشتباهی دادهاند، اینجا خبری نیست. در همان ایران برای حمایت از هنر و هنرمندان و حراج آثار هنری و خلاصه هرچیزی که به جریان هنر کمک میکند، باید کار و تلاش و نقد کرد.
پس شما به هنرمندان جوان توصیه میکنید در ایران بمانند؟
من به کسی توصیه نمیکنم، اما میگویم جاهای دیگر،خبری نیست. بنده به شما قول میدهم آثار دانشجویان ایرانی رشتههای هنر از آثار مشابه در لندن کیفیت بهتری دارند. فقط باید خودشان را پیدا کنند. همین حراج تهران با همه نقدها و مخالفان و فداییهایی که دارد را باید با کمک و مراقبت درست به جایگاه بهتری رساند. این رویداد تنهاست و تا همینجا هم خوب پیش رفته و استعدادهای هنری و هنرمندان زیادی را معرفی کرده یا لااقل راهی برای مواجهه بیشتر جامعه با آنها باز کرده است. از غربیها یاد بگیریم و دانشگاه و هنرمند و نمایشگاه و حراج و خلاصه خودمان را باور کنیم و به فردا بیندیشیم.
توضیح تصویر
حسین خسروجردی
عنوان اثر: بدون عنوان
امضاء: «خسروجردی ۲۰۰۷» (پایین چپ)
عکاسی و چاپ روی بوم
۱۱۸.۵ × ۱۱۸.۵ سانتیمتر
تاریخ اثر: اسفند ۱۳۸۶
قیمت فروش: ۱۹٬۲۰۰$
حراج هنر مدرن و معاصر عرب، ایرانی، هندی و پاکستانی / بونامز